خبر / رادیو کوچه
شبنم مددزاده، دانشجوی زندانی و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم، با انتشار نامهای از زندان رجاییشهر ضمن همدردی با دو وکیل دربندش، محمد اولیاییفرد و نسرین ستوده اعلام کرده است که در حمایت از اعتصاب غذای نسرین ستوده، روزه سیاسی خواهد گرفت.
به گزارش دانشجونیوز، در بخشی از این نامه آمده است: گویا دیگر خبر بازداشت و توقیف و حبس نفوس جرگه روشنفکران، دانشجویان و دگراندیشان به اخبار روزمره تبدیل شده است. دریغا عادت کردهایم، که بشنویم در گوشهای انسانی را به خاطر اندیشهاش به بند کشیدهاند و این بار خبر یورش به دفتر وکالت وکیلی شجاع، شریف و پرمایه، زنی که با سلاح قانون و منطق و استدلال، در مقابل تبعیض و ظلم ایستاده بود.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
دریغا از انسانی که به درد خود خو کرده باشد. گویا دیگر خبر بازداشت و توقیف و حبس نفوس جرگه روشنفکران، دانشجویان و دگراندیشان به اخبار روزمره تبدیل شده است. دریغا عادت کردهایم، که بشنویم در گوشهای انسانی را به خاطر اندیشهاش به بند کشیدهاند و این بار خبر یورش به دفتر وکالت وکیلی شجاع، شریف و پرمایه، زنی که با سلاح قانون و منطق و استدلال، در مقابل تبعیض و ظلم ایستاده بود.
پس از دستگیری آقای اولیاییفرد، وکیل اول پروندهام، دگر بار خبر اسفبار به بند کشیدن وکیل دوم پرونده، خانم نسرین ستوده را شنیدم. نمیدانم در کدامین کتاب قانون نوشتهاند که وکیلی در دفاع از موکلین بیپناه باید تاوانی چنین گزاف بپردازد. و در کنار موکلینش سلول انفرادی و بازجوییهای جانفرسا را تجربه کند، وکلایی که در جلسات دادگاه بارها مورد هجوم قاضیان قرار میگیردند. من در جلسات دادگاهمان دیدم که قاضی چگونه اجازهی دفاع را از آقای اولیاییفرد، وکیل نستوه و از خود گذشته را از او میگرفت و او را مورد توهین و هتاکی قرار میداد. ولی استقامت ایشان در دفاع از من و برادرم، نور امید و قوت قلبی برایمان بود که مردی این چنین شریف همهی آن زخمه زبانها را به جان میخرد و به دفاعیات خود پای میفشارد. که تاوان ایستادگیاش را هم اکنون با ششمین ماه حبسش در زندان اوین میپردازد. تاوانی که در هیچ قاموسی نمیگنجد و درد را تا به استخوان میرساند و وا اسفا و اسفا که بر کشورمان چه رفته است و چه ظلمتی ما را در برگرفته است؟ گناه این وکیلان آگاه و با تقوا چیست؟
خانم ستوده، روزگار غریبی ست که این چنین وکیل و موکل هر دو در زندان باشند و چه تلخ روزگاریست که دفاع از موکلین و استمرار و ایستادگیتان در استیفای حقوق از دسترفتهشان اکنون در لیست اتهامات شما قرار گرفته است و هر دفاع انجام گرفته و مدافعات قانونی و لوایح حقوقی تان برگی بر پرونده ساخته شده به دست بازجویان وزارت اطلاعات افزوده است. چه انگ بزرگی بود زمانی که قاضیان به خاطر این که شما وکیل متهمین بودید دادگاه را برگزار نمیکردند. و اکنون چه درد جانکاهیست که بشنویم سلولهای انفرادی ۲۰۹ وکیل دلسوزو وظیفهشناسی را در خود گرفته است. و او را آماج اتهامات واهی بازجویان ساخته است.
تاسفبار است، وقتی حاکمانی که تنها ابزارشان برای حکومت داری، سرکوب است و بازداشت و برخوردهای قهرآمیز با دگراندیشان، دفاع قاطع و لوایح قانونی وکلایی مثل شما را بر نتابند و شما صلیب دفاع از موکلانتان را بر دوش میکشید، حیرتانگیز است، ولی نیک میدانیم که این ظلمات سردی که این سرزمین را در خود بلعیده است روزنی از نور که به دروازهها ره مینماید را نمیپذیرد. آنچه بازجویان را به وحشت میاندازد، آگاه شدن متهمین از حقوق قانونیشان است و بارها در جلسات بازجویی من این آگاهی بخشی شما مورد اعتراض بازجو قرار گرفته بود. آنچه باید میگفتید با قاطعیت بیان کردید و در صحنه قضاوتهای ناعادلانه به فریادهای مرسوم قضات تن ندادید.
در جایی که دفتر وکلا بسته میشود و زمانی که تصویب و اجرای قانون به بازجویان سپرده میشود دیگر چه دادگاهی؟ به نام دادگاه نمایشی ترتیب میدهند و حتا در این نمایش هیچ یک از اصول همان قانون را هم رعایت نمیکنند و کوچکترین دفاعی را بر نمیتابند.
خانم ستوده، بسیار تاسف برانگیز است شمایی که در دادگاهها تمام تلاش خود را میکردید و از مواد قانونی برای دفاع از موکلین تان استفاده مینمودید اکنون برای اثبات حقانیت خود جان را برکف نهادهاید و دست به اعتصاب غذا زدهاید. هیچ مادهای در قانون یافت نمیشود که بازداشت شما را توجیه کند و من که طعم حبس و سلول انفرادی و توهین و هتاکی های بازجویان را با تمام وجود چشیده ام با شما ابراز همدردی میکنم و ضمن محکوم کردن این بازداشت غیرقانونی اعلام میکنم که من نیز همراه با شما برای رساندن صدای عدالتخواهی و حقطلبیتان به گوش هم نوعانمان روزه سیاسی میگیرم.
باشد که این فریادها خواب این زورگویان قانون ستیز را آشفته سازد.
به امید قانون
شبنم مددزاده
زندان رجاییشهر
بیشتر بخوانید:
«اعتصاب غذای نسرین ستوده، وکیل زندانی»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»