سروش / رادیو کوچه
«کلیهام را میفروشم چون میخواهم زندگی کنم» این گفتهی پسر بیست و یک سالهای است که در حال نصب آگهی فروش کلیهی خود بر روی یکی از دیوارهای خیابان فرهنگ واقع در خیابان ولیعصر بالاتر از چهارراه طالقانی تهران است. خیابان فرهنگ حسینی که از یک طرف به خیابان ولیعصر و از طرف دیگر به خیابان حافظ راه دارد برای بیماران کلیوی نامی آشنا است. این خیابان از گذشته بهعلت وجود انجمن حمایت از بیماران کلیوی ایران به محل رفتوآمد بیماران دیالیزی و دارای مشکلات کلیوی تبدیل شده و محل مناسبی برای معاملات خریدوفروش کلیه محسوب میشود.
کلیه که در زبان پارسی قدیم به آن «گرده» نیز گفته میشد یکی از اندامهای درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است. بهطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یک طرف ستون مهرهها و زیر دندههای تحتانی واقع شدهاند و اکثر اعضای بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیهها هستند. در نتیجه کلیهها یکی از مهمترین اعضای بدن انسان هستند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
وقتی کارکرد کلیه به ده درصد مقدار معمولیاش میرسد دیگر نمیتواند آب، نمک یا مواد زاید را از بدن بیرون کند. در اثر این اتفاق بافتهای بدن مثل بادکنک، پر از آب میشوند و ورم میکنند. این تازه علاوه بر مسمومیت خونی است که از سموم مواد زاید انباشته شده است. فشار خون بالا میرود و بیماریهایی که باعث از کارافتادگی کلیه هستند آغاز میشوند. بر پایهی تحقیقات و بررسیهای گستردهی بهعمل آمده و نظریات پزشکان، کلیه مواد زاید و دفعی را از خون جدا میکند و فرقی نمیکند که این خون در کدام یک از کلیهها تسویه میشود. در واقع هر دو کلیه مشغول انجام یک عمل هستند و اینطور نیست که هر کدام مسوول قسمتی از بدن باشند. هم چنین وجود یک کلیهی سالم برای بدن کافی است و یک کلیه سالم میتواند بهخوبی وظایف هر دو کلیه را انجام دهد. این امر سبب میشده بسیاری از مردم ایران برای تامین نیازهای مالی خود دست به فروش یکی از کلیههای خود بزنند.
هطور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یک طرف ستون مهرهها و زیر دندههای تحتانی واقع شدهاند و اکثر اعضای بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیهها هستند. در نتیجه کلیهها یکی از مهمترین اعضای بدن انسان هستند
دکتر «تهرانی» متخصص کلیه و مجاری ادراری در اینباره میگوید: «بهطور معمول ما در بدن انسان دو تا کلیه داریم که این دو تا کلیه همزمان کار میکنند و در بدن عضو زوج هستند. کلیه چند تا وظیفه برعهده دارد که مهمترین وظیفهاش که افراد عادی هم از آن اطلاع بیشتری دارند جمعآوری سموم بدن و دفع آنها به صورت محلول در آب به شکل ادرار است. حقیقت این هست که کلیه وظایف بسیار مهم دیگری هم دارد از جملهی آنها بعضی ترشحات هست که در سیستم داخلی بدن موثر هستند. هورمونهایی ترشح میکنند که در سیستمهای داخلی بدن تاثیر میگذارند و وظیفهی حفظ و تنظیم آب و نمک بدن را برعهده دارند و یک ارگان بسیار بسیار مهم و تنظیمکننده در فشارخون است.
بهطوری که کلیه بر اساس عملکردش و با شناساییکردن فشار خون ورودی و خروجی به خودش موادی ترشح میکند که فشار خون را در کل بدن تنظیم میکند. از این جهت به دو صورت برداشته شدن یک کلیه نمیتواند بهطور مطلق فاقد ضرر باشد. دو مورد در این مسئله باید توجه شود، یکی عملکردی در مورد جمعآوری سموم بدن است، اگر یک کلیه به تنهایی و کاملن درست کار کند در حد قابلقبول باقی میماند. یعنی سموم بدن در این مورد به اصطلاح اوت میشود. بهطوری صحیح و خوب. اما به هر صورت دیگر وظایف کلیه ممکن است، در بعضی از موارد با از دست دادن یک کلیه اختلال پیدا بکند. اما این که آیا این اختلال صدمه رساننده یا تهدید کنندهی حیات یا سلامت فرد هست یا نیست نظرات مختلف است.
دوم اینکه به هر صورت در دنیای امروز به خاطر اوضاع و احوالی که وجود دارد ریسکهای مختلفی به بدن انسان وارد میشود. تصادفات و بیماری و وقایعی که اتفاق میافتد. داشتن دو کلیهی یک جور ضریب ایمنی تلقی میشود. کسی که دو کلیه دارد اگر به علت بیماری یکی از دو کلیه را از دست بدهد خوب با دیگر کلیه میتواند به زندگی خود ادامه دهد. ولی کسی که فقط یک کلیه دارد اگر یکی رو از دست بدهد، خودش متقاضی دریافت میشود.
این موضوع هم فقط در کشور ما نیست. تمام کشورهایی که نظام اهدایی عضو را دارند به این توجه میکنند. برای مثال بعضی از کشورها مقررات دارند که اگر کسی یک کلیهی خودش را اهدا کند و با یک کلیه به زندگی ادامه بدهد و کلیهی باقی مانده دچار آسیب شود به نحوی که فرد خودش نیاز به پیوند پیدا کند، دیگر خارج از نوبت و در صدر لیست پیوند قرار میگیرد. این اقدامات تشویق یا اقدامات حمایتکننده است. برای اینکه ما بهطور مطلق بگوییم اگر کسی یک کلیهاش را خارج کند هیچگونه آسیبی نمیبیند، سخنی است که به هر صورت شواهد علمی بر علیه آن هم وجود دارد. یعنی چیزی نیست که ما بتوانیم بهطور قطع و یقین بگوییم هر شواهدی که در این مورد پیدا کردیم مطلقن و واقعن موافق این است که یک کلیه کار دو کلیه را میکند.»
در گذشته اهدای کلیه بین مردم رواج داشت اما از زمانی که فروش کلیه و پرداخت وجهی در قبال آن پس از دریافت مجوزهای شرعی شکل قانونی پیدا کرد و آگهیهای خریدوفروش کلیه حتا به روزنامهها نیز راه پیدا کرد. بر اساس آمار انجمن حمایت از بیماران کلیوی در ایران سیوسه هزار بیمار کلیوی و دیالیزی وجود دارد که این افراد با دریافت یک کلیه امکان زندگی راحت و سالم بدون نیاز به انجام دیالیز و هزینههای درمان را پیدا میکنند. با وجود خداپسندانه بودن مسئلهی اهدای کلیه به افراد نیازمند در جامعه آنچه البته در این میان نگرانکننده مینماید و اکنون دغدغهی بسیاری از فعالان اجتماعی و جامعهی پزشکی است بروز ناهنجاری و ایجاد بازاری برای خریدوفروش کلیه و سایر اعضای قابل پیوند بدن انسان است که زنگهای نگرانی و تهدید را به صدا در میآورد.
بسیاری از پزشکان اکنون میترسند افراد جامعه با ناآگاهی از پیامدهای فروش کلیه بعدها با مشکلات فراوانی در زندگی مواجه شوند که آسیبهای بسیاری را برایشان به همراه داشته باشد.
من انکار نمیکنم که وجوه انسانی در این رابطه وجود دارد اما کسی که کلیهی خود را واگذار میکند به خصوص در نظام فعلی و کنونی غالبن به این نظر دارد که چه وجهی بهدست میآورد. پس حتمن به این مال نیاز دارد
«در ایران در مورد پیوند کلیه قاعدهای را برقرار کردیم که نام آن را «مدل ایرانی پیوند کلیه» گذاشتهایم. در کشورهای دیگر افراد در یک فهرست انتظار قرار میگیرند تا کلیهی مناسب برای آنها پیدا شود و بسیاری هم در این فهرست هستند که از بین میروند. در ایران جایی را در نظر گرفتند که افراد برای کلیه دادن به آنجا روند و افرادی هم در آنجا برای کلیه گرفتند ثبت نام کنند و این اشخاص با وساطت یا هماهنگی آن مرکز، مالی را بین طرفین جابهجا کنند تا کلیه را از دهنده به گیرنده بدهند. اولیای امر میگویند ما در ایران فهرست انتظار نداریم. اما در واقع چون این قاعده و جابهجایی را داریم دارای فهرست انتظار طولانی مدت نیستیم. قوانین کشورهایی که فهرست انتظار دارند اجازه نمیدهد که رابطهی مالی بین دهنده و گیرنده برقرار شود. نمیتوانیم افتخار کنیم که ما فهرست انتظار نداریم. این مدل ایرانی طوری شده است که وقتی در آن وارد شوی در بسیاری از موارد قابلیت دفاع ندارد. اینکه در کشور ما به موجب قانون خریدوفروش اعضای بدن انسان امکانپذیر است یا خیر، نص قانونی نداریم. قانون فقها این را از نظر خریدوفروش میپذیرند. ولی مقررات بینالمللی، اعلامیهها و کشورهای صاحب سبک این مورد را قبول ندارند. آنها اظهار میکنند که خریدوفروش اعضای بدن انسان موجبات تجارت آن را فراهم میکند.
آنچه مسلم است اگر وجه مالی برداشته شود شاید آدمها دیگر نتوانند بهخاطر امر خیریه این تعداد کلیه را اهدا کنند تا عملیات پیوند انجام شود.»
اگر چه طی دهههای گذشته بیشتر پیوندها و اهدای کلیه به بیماران از سوی افراد آشنا و یا خیر انجام میشد اما امروزه سوداگری و فشارهای اقتصادی سبب شده تا بازار خرید و فروش کلیه در ایران گرم شود و با افزایش تعداد بیماران کلیوی پای دلالها نیز به این عرصه باز شود.
«راجع به اینکه خرید و فروش انجام میشود باید بگویم به هر صورت کالایی که استراتژیک، عرضهی آن کم و برای آن تقاضای زیادی وجود داشته باشد، مطمئنن وقتی معامله روی آن صورت میگیرد در ادامه به تجارت منتهی میشود. تجارت همیشه میتواند یک سر کثیف، غیرانسانی و غیرقانونی داشته باشد. وقتی خریدوفروش عضو را بپذیریم نمیتوانیم این را کنار گذاشته و کتمان کنیم. باید اقداماتی را در نظر بگیریم که ارتباط بین دهنده و گیرندهی عضو را به صفر برسانیم تا بتوانیم جلوی این شکل از معاملات و تعیین قیمت را کم کنیم. وقتی جنسی شکل خریدوفروش پیدا میکند و در بازار رقابت وارد میشود متقاضیان خریدوفروش آن افرادی هستند که نیاز دارند. کسی که نیاز نداشته باشد نه دست به خرید میزند و نه به فروش.»
در سال 2009 میلادی گروهی از کارشناسان برجستهی پزشکی از سراسر جهان در شهر استانبول در کشور ترکیه گردهم آمدند تا روشهایی را برای پیشگیری از خریدوفروش پیوند اندام و گردشگری پیوند بیابند. این گروه با آگاهی تمام از نیازمندیهای بیماران برای پیوند اندام شماری از روشها و پیشنهادها را مورد بررسی قرار داده و بیانیهای را برای گسترش پیوند از جسد و همچنین اهدا کنندهی زنده به شکلی که تندرستی و بهزیستی دهنده و گیرندهی اندام را دربر داشته باشد پیش روی جهانیان قرار دادند. این بیانیه، «بیانیهی استانبول» نام گرفت.
در سال 2010 میلادی برای پیشبرد مبانی جهانی بیانیهی استانبول تحت نظری گروهی نگاهبان این بیانیه شکل گرفت. این گروه به وسیلهی دو سازمان انجمن جهانی پیوند (آی تی اس) و انجمن جهانی کلیه (آی اس ان) پشتیبانی میشود. همچنین بیش از 80 انجمن تخصصی ویژه و کارگزاران دولتی نیز از بیانیهی استانبول پشتیبانی کردند.
هر چند در سالهای گذشته برای جلوگیری از سوداگری در اهدای کلیه انجمن حمایت از بیماران کلیوی تلاش کرده است به عنوان تنها مرجع پیوند و اهدای کلیه از بروز ناهنجاری در عمل خداپسندانهی اهدای کلیه جلوگیری کنند، اما بسیارند کسانی که با استفاده از خلاهای قانونی تنها به سوداگری به سود خود میاندیشند و جان و سلامت افراد را معامله میکنند. بر اساس گفتهی شاهدان امر مبلغی که بهعنوان بیعانه از سوی خریدار مستاصل پرداخت میشود معمولن بین 100 تا 200 هزار تومان بوده است. این پیشپرداخت تضمینی است برای اطمینانخاطر خریدار که فروشنده کلیهاش را با فرد دیگری معامله نکند. اما در مقابل فروشنده هیچ تضمینی به خریدار نمیدهد. چرا که بر اساس قانون اهداکننده در هر زمانی که از تصمیم خود منصرف شود حتا اگر در اتاق عمل هم باشد، جریان پیوند متوقف میشود.
دولت نیز برای از بینبردن این بازار کاذب خود وارد عمل شده است و قیمتی را تعیین کرد که خود نیز بخشی از آن را میپردازد. بر این اساس نرخ کلیه چهار میلیون تومان اعلام شده که یک میلیون تومان آن را دولت به فروشنده و پس از انجام جراحی میپردازد و مابقی را خریدار.
«من انکار نمیکنم که وجوه انسانی در این رابطه وجود دارد. اما کسی که کلیهی خود را واگذار میکند به خصوص در نظام فعلی و کنونی غالبن به این نظر دارد که چه وجهی بهدست میآورد. پس حتمن به این مال نیاز دارد.»
تمایل برای فروش کلیه رابطهی مستقیمی با شرایط اقتصادی دارد. بر اساس گزارش مجلهی «اکونومیست» نرخ بیکاری در ایران طی سال گذشته 11.6 درصد بوده و پیشبینی شده امسال این رقم به 12 درصد برسد. در واقع مهمترین مسئلهای که افراد را به فکر فروش تکهای از بدن خود میاندازد مشکلات اقتصادی است. عدم فرهنگسازی مناسب برای اهدای اعضا پس از مرگ، شرایط نامناسب اقتصادی، وجود گروههای قاچاق انسان و اعضای بدن، مشکلات روانی و شخصیتی از جمله خود آزاری از عوامل فروش و اهدای اعضای بدن هستند. به هر روی دستآوردها نشان داده فروش کلیه نمیتواند به عنوان راهحلی برای قشر آسیبپذیر باشد. همواره بهرهجویی از تنگدستان به وسیلهی آنها که در آسایش بیشتری هستند وجود داشته است. سوداگری پیوند چه از دیدگاه پزشکی و چه اخلاقی امری ناپسند است و باید دید مسوولان امر چه فکری برای آن خواهند کرد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»