مریم / رادیوکوچه
maryam.m@koochehmail.com
نهم اکتبر برابر است با زادروز «جان وینستون لنون» خواننده، آهنگساز و شاعر معروف انگلیسی و یکی از بهترینهای موسیقی قرن بیستم است. او در موسیقی سبک «راک اند رول» در دهه شصت میلادی تاثیر به سزایی داشت بهطوری که برخی از ترانههای خوب بیتلز از کارهای او هستند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
جان وینستون لنون ساعت 7 صبح 9 اکتبر 1940 در خانوادهیی از طبقه کارگر لیورپول بهدنیا آمد. در پنج سالگی به خاطر بدرفتاری از مدرسه اخراج شد. او سالهای کودکی را نزد خالهاش سپری کرد و اولین گیتارش را بهعنوان هدیه تولد از او گرفت. جان دوست داشت مانند پدرش ملوان شود، اما پس از گوش دادن به آهنگهای الویس پریسلی به موسیقی روی آورد.
در دوران دبیرستان گیتار میزد که با «پل مک کارتنی» آشنا شد و در مارس 1957 گروه موسیقی راک اند رول را پایه گذاشتند. قبل از آن در چند اجرای محدود، آنها نام «بلک جکها» را روی خودشان گذاشته بودند اما چون در مدرسه «بانک معدن» درس میخواندند نام مردان معدنچی را برای خود انتخاب کردند. ترانهیی که آنها هر روز در مدرسه میخواندند، اینگونه شروع میشد: «معدنچیها، قبل از تولد هم قدرتمند بودند.» با اضافه شدن «جرج هریسون» و «رینگو استار» گروه آنها کامل شد.
در سال 1962 جان لنون با «سینتیا پاول» هم مدرسهییاش ازدواج کرد. حاصل این ازدواج که شش سال بعد به جدایی انجامید، پسری بهنام «جولیان لنون» بود. فرزند دیگر وی «شان اونو لنون» از همسر دومش «یوکو اونو» بود که هر دو فرزند پا در راه موسیقی گذاردهاند.
پس از گذشت چندی اعضای بیتلها علاوه بر همکاری در گروه، به صورت انفرادی نیز موسیقی اجرا میکردند. بالا گرفتن تنش میان لنون و مک کارتنی دو عضو اصلی بیتلز که بیشتر آهنگهای این گروه ساخته آنهاست، منجر به پاشیدن گروه از هم در سال 1970 شد. لنون در سال 1968 آلبومی با عنوان «دو باکره» با همکاری یوکو اونو معشوقهاش منتشر و در سال 69 با او ازدواج کرد.
جان، یوکو اونو را انتخاب کرد، چون در او چیزی میدید که در هزاران دختر دیگر دور و برش نمیدید و صحت این انتخاب زمانی مشخص شد که ردپای او در بلوغ فکری و جهش هنری لنون به وضوح دیده شد. ازدواج جان و یوکو ماجرای پر سروصدایی داشت. آنها برای ماه عسل به هتل «الیزابت مونترال» رفتند و به نشانه اعتراض به جنگ در سراسر دنیا، یک هفته اعتصاب کردند و از اتاق خارج نشدند. آنها تابلوی بزرگی با عنوان «Bed Peace» را بالای سر خود نصب کرده بودند و در این مدت خبرنگاران زیادی عکسها و گزارشهای مفصلی از اعتراضات این دو در ماه عسل منتشر کردند.
جان برگههایی به دیوار آویخته بود که از صلح میگفت و علیه نیکسون و همکارانش خطابهسرایی میکرد. ترانه «تصور کن» در این فضا سروده شد.
اینچنین بود که فعالیت رادیکال سیاسی و ضد جنگ آنها، شهرت مضاعفی را برای این زوج در پی داشت و جان لنون سردمدار هنرمندان در راه بیداری مردم، مبارزه علیه جنگ ویتنام و گسترش صلح در دنیا شد. اغراق نیست اگر گفته شود بخش عمدهیی از تظاهرات و فعالیتهای ضدجنگ تحت تاثیر محبوبیت خارقالعاده لنون و تلاشاش در این راه بود. البته در کنار او نباید فعالیتهای دیگران را نادیده گرفت.
موسیقی بیتلز و جان لنون را میتوان به دورههای مختلف تقسیمبندی کرد. دوره اول، سالهای آغازین شهرت بیتلز با موسیقی و اشعار جوان و سرخوشانه با مضامین عاشقانه. آنها در این دوران درگیر حاشیههای شهرت میشوند. دوره دوم، سالهای پایانی حیات بیتلز است. آنها بزرگتر شدهاند، ازدواج کردهاند و پختهتر از قبل به نظر میرسند. همین پختگی و بلوغ در اشعار و موسیقی آنها هم نمود پیدا میکند. آهنگهای این دوره بیشتر اجتماعی شدهاند و جان و پل دیگر آن جوانهای سرخوش سابق نیستند و لاو سانگها، جای خود را به مضامین انسانی و اجتماعیتر دادهاند. دوره سوم موسیقی جان لنون، روزهای جدایی از بیتلز است که بهتر است آن را «دوره جان و یوکو» بنامیم. در این دوران لنون بیشتر یک فعال لیدر سیاسی است تا خواننده راک، کسی که میتواند هزاران نفر را علیه جنگ ویتنام به خیابانها بکشاند.
با پایان جنگ ویتنام در اوایل دهه 70، لنون دست از فعالیت نکشید و در عوض بیش از فعالیت سیاسی به فعالیتهای اجتماعی روی آورد. او در این سالها – تا زمان مرگ- تلاش کرد با موسیقی خود، مردم و طبقات پایین را با حق خود آشنا کرده تا در برابر ظلم دولتها ساکت ننشینند.
او از تحمیق و تحقیر نسلها توسط دولتها ابراز بیزاری میکند و همه تلاش خود را بهکار میبندد تا جوانان را بیدار کند. در یکی از شعرهایش میگوید: «به محض اینکه متولد میشوی مجبورت میکنند که احساس حقارت کنی/ با دریغ کردن از وقتی که در اختیار تو نمیگذارند/ تا زمانی که درد این همه عظیم است/ هیچ چیزی احساس نخواهی کرد/ قهرمان طبقه کارگر چنین چیزی باید باشد.» و در نهایت میرسد به اینجا که؛ «اگر میخواهی یک قهرمان باشی خب دنبال من بیا.»
هشتم دسامبر 1980، جان لنون در حالیکه همراه با همسرش یوکو به آپارتمان خود در ساختمان داکوتا در شهر نیویورک بازمیگشت به دست یکی از طرفداران سابقش بهنام «مارک دیوید چپمن» با شلیک چهار گلوله کشته شد. جان ساعاتی پیش از آنکه به قتل برسد، نسخه یکی از آلبومهای خود را برای دیوید چپمن امضا کرده بود. ساعاتی بعد چپمن او را هنگام ورود به مجتمع آپارتمانی محل سکونتش هدف گلوله قرار داد. جسد جان لنون دو روز بعد از قتل در گورستانی در نیویورک سوزانده شد و خاکسترش نزد همسرش باقی است. مرگ نابهنگام جان لنون در 40 سالگی و در اوج محبوبیت، احساسات جهانیان و به ویژه مردم بریتانیا را برانگیخت.
یکی از اظهارنظرهای جنجال برانگیز جان لنون در سال ۱۹۶۶ و در دوره اوج شهرت بیتلها بود. لنون طی مصاحبهای که در ۴ مارس ۱۹۶۶ با روزنامه انگلیسی ایونینگ استندارد انجام داد گفته بود بیتلها از مسیح هم محبوبتر هستند. پیآمد سخنان لنون برانگیختهشدن خشم مقامات واتیکان، تحریم محصولات بیتلها، لغو کنسرتهایشان و سوزاندهشدن صفحهها و عکسهایشان بهخصوص در ایالات متحده بود. مقامات واتیکان در سال ۲۰۰۸ و پس از گذشت ۲۸ سال از مرگ لنون اعلام کردند او را بهخاطر سخنان نسنجیدهاش بخشیدهاند.
منبع
ویکی پدیا
سیمرغ
گوگل
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»