مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.
ریور
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد … یه آقای خوشتیپی هم اومد تو گفت: «ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم»
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش. همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: «چی مخی ننه؟»
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: «همینو گوشت بده ننه»
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: «پونصد تومن فقط اشغال گوشت مشه ننه بدم؟» پیرزن یه فکری کرد گفت: «بده ننه!»
قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن.
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همینجور که با موبایلش بازی میکرد گفت: «اینارو واسه سگت میخوای مادر؟»
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: »سگ؟»
جوون گفت: «آره. سگ من این فیلهها رو هم با ناز میخوره. سگ شما چهجوری اینا رو میخوره؟»
پیرزن گفت: «موخوره دیگه ننه شیکم گشنه سنگم موخوره ….. جوون گفت نژادش چیه مادر؟
پیرزنه گفت: «بهش مگن توله سگ دوپا ننه. اینا رو برا بچههام میخام ابگوشت بار بیذارم!» جوونه رنگش عوض شد.
یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو آشغال گوشتای پیرزن.
پیرزن بهش گفت: «تو مگه ایناره بره سگت نگرفته بودی؟»
جوون گفت: «چرا»
پیرزن گفت ما غذای سگ نموخوریم ننه.
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و آشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»