مجید بهشتی / رادیو کوچه
majid@radiokoocheh.com
با نقالی زنان در عصر حاضر همچون پدیدهای نوظهور برخورد میشود درحالی که از دیرباز در تمام کشور پهناور ایران، زنان به امر نقالی پرداختهاند و البته هر یک با روشی خاص خود.
به گفته استاد ارجمند بهرام بیضایی: «نقالی عبارت است از نقل یک واقعه یا قصه به شعر یا نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع و نقال کسی است که یک واقعه یا قصه مربوط به افسانهها و اساطیر و یا ساخته خود را در برابر جمع بیان میکند» پس قصهگویی موزون و آوازی و خنیاگری و همه نقالی محسوب میشوند .
یافتن اولین زنی که در تاریخ نقالی کردهاست کاری بس دشوار و شاید غیرممکن باشد.
«آزاده» اولین زن نقال ایرانی است که نامش در کتابها آمده و همزمان با بهرام گور میزیستهاست. ولی آیا کسی میتواند بهطور قطع و یقین بگوید، آری آزاده اولین زن نقال ایران است؟ به گفته «گزنفون» دوشیزگان خنیاگری بودهاند که در دربار هخامنشیان نقالی میکردهاند ولی اسامی آنان در دست نیست. بعد از آزاده نیز اسامی دیگری در این هنر نقل شدهاست که تنها اشارهای به نام برخی از آنها مانند «ملا فاطمه»، «سمیه خداینامه خوان»، «مرشد بلقیس» که هم عصر ما و در سالهای پیش از انقلاب قصه زندگی غمانگیز خود را نقالی میکرده و «مینا صارمی» که در سالهای بعد از انقلاب نقالی میکرد و… بیشک هر یک از این افراد روشی خاص خود نیز داشتهاند و هیچ یک به واسطه تفاوت روش، اولین نقال زن محسوب نمیشوند.
اولینها مشخصهای دارند که باید به آن توجه کرد. کنستانتین استانیسلاوسکی متد خودش را در بازیگری طراحی و اجراکرد. روش رسیدن بازیگر به نقش که انقلابی عظیم در امر بازیگری به وجود آورد. آیا او میتوانست ادعاکند که اولین بازیگر است چون روشی خاص خود دارد؟! ارسطو نیز فلسفهای را با روشی جدید ارایه داد. آیا او ادعا کرد اولین فیلسوف است؟ و آیا ما حق داریم بدون پژوهش حرف آنها را قبول کنیم؟
شاید اولین نقال زن و مرد در جهان، آدم و حوا باشند که داستان بهشت و رانده شدن خود را برای هابیل و قابیل تعریف کردهاند.
اما چرا امروز جامعه از دیدن نقال زن متعجب میشود؟ آیا مادرانمان از پهلوانان و اساطیر و… برایمان قصه نگفتهاند؟ مادرانی که با زیرکی نکتههایی را در قالب قصه برای کودکانشان بیان میکنند.
شگفتانگیز است. مادری برای کودکش که ناخونهای خود را میجود قصهای از دختری میگوید که درخت ناخن در شکمش سبز شدهاست تنها برای اینکه کودک را از یک عمل اشتباه نهی کردهباشد. به یاد میآورم که مادربزرگم در رختخوابی که از گلهای یاس پهن میکرد قصهای میگفت که در آن ساقی قهرمان بود و شیرینکاریها و پهلوانیها از ساقی سر میزد؛ اما همان قصه را وقتی برای خواهرم میگفت قهرمان قصه او بود. این گونه پهلوانانه زیستن را یاد میداد.
چرا میگویند نقالی کاری مردانه است و نقال زن را طرد میکنند؟ نه این است که بانوگشپ(گشسپ) دختر رستم زنی جنگجوست یا رودابه با کُک راهزن جنگید و یا گردیه خواهر بهرام دلاوریهای بسیار در جنگ با چینیها از خود نشان داد. آیا جنگ کاری مردانه نیست ؟ مردانهتر از نقالی؟! پس زنان در این عرصه چه میکنند؟
زنان این سرزمین همواره دلاور بودهاند. به گفته دوستی، خواستگاریکردن تهمینه از رستم نیز کاری بس دلاورانه بوده همتای گردیه و دیگر زنان قدرتمند شاهنامه که تاب سرزنش دیگران آسانتر از جنگیدن با دشمن نیست. چه کنیم که شاهنامه در دوران مردسالاری جمعآوری و نوشته شد. شاید متعصبان داستانهای دیگری از دلاوریهای زنان داشتهاند و پنهان و نابود کردهاند. بیش از این چه اهمیتی دارد که مشت نمونه خروار است. اگر زنی را دیدید که طراحی یک برج آسمان خراش را برعهده دارد تعجب کنید ولی اگر زنی را دیدید که نقالی میکند تعجب نکنید که نقلی که زنان روایت میکنند بسا شیرینتر و جذابتر از هر نقل دیگری است. نقالان زن نماد مادرانی هستند که کودکی ما را با قصههای خود به بزرگی پیوستهاند و امروز نیز ما را رها نمیکنند…
منبع : تاتر ایران
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»